نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

سایت رسمی N A M I R

صفحه نخست

 

۹ آذر ۱۴۰۲

ایران‌وایر

زنان تاثیرگذار ایران؛

مرضیه ابراهیمی، ققنوس در آتش

«ایران‌وایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشته‌اند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیده‌اند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کرده‌اند. انتخاب‌کنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفته‌اند.

ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشته‌اند هم می‌پردازیم. شما هم می‌توانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را می‌توانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.

به‌علاوه، جلد دوم کتاب با نام‌هایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که به‌نظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمی‌بینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار می‌دانید را برای ما به ایمیل info@iranwire.com  بفرستید.

فراموش نکنید که مجموعه کتاب‌های «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخاب‌های شما گردآوری می‌شوند و منتخبان‌تان می‌توانند در هر عرصه‌ای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیت‌های خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گام‌های موثری برداشته باشند.

*  *  *

وقتی از اسیدپاشی حرف می‌زنیم، نام‌های زیادی را به‌خاطر می‌آوریم. به‌صورت عمده زنانی که از سوی مردان جامعه، خواه نزدیکان، خواه افرادی که آن‌ها را می‌شناختند، به‌دلایل مختلف مورد خشم و غضب قرار گرفته‌اند و تاوان این غضب، از دست دادن چهره و نور چشم‌هایشان بوده است.

یکی از این زنان اما معادلات زیادی را در این بازی خطرناک تغییر داد. زنی که آن روز تلخ، وقتی در ۲۵سالگی‌ خود از آینه‌ ماشین به عقب نگاه کرد تا محل پارک خودرویش را برانداز کند، هرگز گمان نمی‌کرد ثانیه‌ای دیگر سرنوشتش تغییر می‌کند.

او در مراسمی که در «دانشگاه امیرکبیر» برگزار شده بود، وقتی دعوت شد تا از تجربه‌ تلخ اسیدپاشی حرف بزند، صحبت خود را با این جمله‌ها آغاز کرد: «من هیچ وقت اسیدپاشم رو ندیدم. نمی‌دونم چه شکلیه. نمی‌دونم چند سالشه. نمی‌دونم که با من مشکل داشت یا با حجابم. اما یه چیزو خوب می‌د‌ونم. این که دلم می‌خواد باهاش حرف بزنم. دلم می‌خواد ببینمش و زُل بزنم تو چشماش و ازش بپرسم چرا؟ چرا اسید؟ چرا من؟»

«مرضیه ابراهیمی»، یکی از قربانیان اسیدپاشی اصفهان است، زنی زیبا که به‌رغم زخم عمیقی که بر چهره و دل دارد، مثال خوبی است در شباهتش به ققنوس، پرنده‌‌ افسانه‌ای که از خاکستر خویش دوباره برمی‌خیزد.

سال ۱۳۹۳ در پی اظهارنظر «یوسف طباطبایی‌نژاد» مبنی‌بر این که «مساله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوبِ ‌تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد»، حداقل چهار زن در اصفهان مورد حمله‌ اسیدپاشان قرار گرفتند. زنانی که هر یک به‌شکلی زندگی و سرنوشتشان برای همیشه تغییر کرد.

مرضیه ابراهیمی فرزند خانواده‌ای پرجمعیت است. خودش گفته است، با اینکه سختی‌های زیادی دیده بوده و شاید پیش از ماجرای اسید هم زنی قوی بوده، در عین حال بسیار نسبت به ظاهر و زیبایی چهره‌اش حساسیت داشته است: «برای خانواده‌ام اینکه اسیدپاش چه کسی بوده و من سلامتی‌ام چه اندازه بازخواهد گشت یک سوی ماجرا بود و سمت دیگرش این بود که من چطور با آن‌همه حساسیت که نسبت به چهره و زیبایی‌ام داشتم، با این ماجرا کنار خواهم آمد.»

برادر مرضیه هفت ماه پس از حادثه‌ هولناک اسیدپاشی‌های سریالی در اصفهان در گفت‌وگویی با روزنامه‌ «اعتماد» گفته بود: «مرضیه ۲۵ سال بیشتر ندارد. او قبل از این حادثه در بیمارستان ماما بود و برای خود برنامه‌ها داشت. خدا را شکر الان هم انگیزه‌هایی برای ادامه‌ زندگی دارد، اما این که بتوانم بگویم توانسته به زندگی سابقش با آن شور و حرارت برگردد، خیر، این‌گونه نیست.»

چند ماه ابتدایی پس از حادثه همه‌چیز خیلی ترسناک بود. نزدیکان مرضیه می‌گفتند او از این حادثه خیلی آسیب ‌دیده است. وقتی در ماشین می‌نشیند، حتی اگر هوا خیلی هم گرم باشد، شیشه را تا آخر بالا می‌دهد. صدای اگزوز و بوق موتور او را می‌ترساند و حتی برای پیگیری پرونده هم دلش نمی‌خواهد خودش اقدام کند. او کارها را به برادرش سپرده بود.

اما روزگار این‌گونه باقی نماند. مرضیه آرام‌آرام به زندگی بازگشت و این‌ بار تنها خودش نبود. او اگرچه نه نخستین زنی بود که در ایران مورد حمله‌ اسیدپاشان قرار می‌گرفت و نه آخرین آن‌ها، تصمیم گرفت از جای برخیزد: «یک آن به خودم آمدم، دیدم دیگر آنچه صورتم را می‌سوزاند اسید نیست. دردهایی است که روی هم تلنبار شده‌اند. دردهایی که حالا دیگر شبیه ناله و زجه نیست، بیشتر شبیه فریاد است.»

مرضیه ابراهیمی به یک‌باره به صدای زنان و مردان زیادی تبدیل شد. او حالا به نمادی برای مبارزه با اسیدپاشی تبدیل شده است و تصمیم گرفته است به‌جای ماندن در قامت یک قربانی و حذف‌شدن از جامعه، سفیر حمایت از قربانیان اسیدپاشی باشد.

او در آستانه‌ ۲۹سالگی مقابل دوربین عکاس جوانی به نام «نگار مسعودی» ایستاد و از این تصاویر، نمایشگاه عکسی در خانه‌ هنرمندان برگزار شد. در این نمایشگاه عکس‌های زیادی از مرضیه به نمایش گذاشته شدند، اما دو اثر توجه‌های زیادی را به خود جلب کردند.

نخست، تصویر صورت نیم‌سوخته مرضیه ابراهیمی در پس‌زمینه‌ای سیاه با شالی سرخ بر سر که به یکی از تصاویر تاثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد و دیگری، تصویری از مرضیه در لباس سپید عروسی. عکسی زیبا که بیش از هرچیز امید به آینده و شور بی‌امان زندگی در دل مرضیه و همسرش را نشان می‌داد.

مرضیه هدف خود را از برگزاری این نمایشگاه، مطالبه‌ یک حق عنوان کرده بود: «حق ممنوعیت و محدودیت خریدو‌فروش قانونی اسید.» مرضیه می‌گوید: «حرف زدم، چراکه نمی‌خواستم قربانی باقی بمانم. می‌خواستم که هیچ‌کداممان حذف نشویم. بجنگیم و خانه‌نشین نشویم. این بزرگترین هدفی بود که باعث شد ایده‌ نمایشگاه عکس به کمک نگار مسعودی شکل بگیرد.»

این زن قوی و تلاشگر از همان زمان برای تصویب لایحه‌ای که ممنوعیت و محدودیت خریدوفروش اسید را در قانون تعریف کند تلاش‌هایش را آغاز کرد. اردیبهشت۱۳۹۸ مرضیه ابراهیمی همراه با سه تن دیگر از قربانیان اسیدپاشی در «مجلس شورای اسلامی» حاضر شدند و با نمایندگان دیدار کردند تا در مورد لزوم تصویب این مطالبه گفت‌وگو کنند.

مرضیه ابراهیمی به‌رغم رنج و آسیب فراوان، همه‌ تلاش خود را در طرح مطالبات می‌کند و در عین حال، موکدا بر بازتولیدنکردن خشونت تأکید دارد و می‌گوید: «من شخصا نه قصاص می‌خواهم و نه اعدام، بلکه حبس ابد می‌خواهم. قرار نیست این چرخه‌ خشونت ادامه داشته باشد. این افراد هم از حبس ابد بیشتر می‌ترسند.»

«مرضیه ابراهیمی» معتقد است، همسرش کاری انسانی و منطقی کرده وقتی او را بعد از اسیدپاشی رها نکرده است، نه لطف. او می‌گوید امیدی به پیداشدن اسیدپاشان ندارد و دیگر به دادگاه سر نمی‌زند. زندگی از نظر مرضیه ادامه دارد، مثل درمانش و البته مثل سرزدن‌های مداومش به کسانی که مثل خودش، صورتشان را اسید با خود برده است.

وقتی امام‌جمعه‌ اصفهان یک بار دیگر در ۱۱مهر۱۳۹۹ در دیدار با جانشین معاونت اطلاعات و امنیت ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده انتظامی استان اصفهان گفت: «باید فضای جامعه را برای بدحجابان که تعداد آن‌ها هم کم است ناامن کرد و نباید اجازه داد به‌راحتی در خیابان‌ها و پارک‌ها هنجارشکنی کنند»، مرضیه و یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی به آن واکنش نشان دادند.

این حرف‌های یوسف طباطبایی‌نژاد مثل خنجر بر روح و تن خسته و رنجور قربانیان اسیدپاشی‌ها نشسته بود. دوباره به یادشان آورد که عاملان این حادثه‌ ترسناک هنوز از دست قانون متواری‌اند و گویی اراده‌ای هم برای بازداشتشان وجود ندارد.

مرضیه در اینستاگرام خود نوشت: «آن روزها ترس و وحشت تمام شهر را گرفته بود. این یعنی تمام آن چیزی که می‌خواستند. این داستان دوباره تکرار می‌شود. این حق همه‌ ما است که بدون ترس به خیابان‌های شهرمان پا بگذاریم. بدون وحشت زندگی کنیم. باور کنید ما اسیر نیستیم. شهروندیم.»

مرضیه ابراهیمی حالا به یکی از زنان الهام‌بخش ایران تبدیل شده است. سخنرانی می‌کند، به ملاقات قربانیان اسیدپاشی می‌رود، در برنامه‌های فرهنگی اگر فرصتی برای حضور پیدا کند، شرکت می‌کند و حتما از رنج‌ها، دردها و مشکلات قربانیان اسیدپاشی حرف می‌زند.

منبع: ایران وایر

 

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. 

حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.

 

سایت رسمی نهصت مقاومت ملی ایران

https://www.namironline.info